بسمالله الرحمن الرحیم
یا أيتها النفس المطمينة ارجعي إلى ربك راضية مَرْضِيَّةٌ فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وادخلي جنتي.
ای نفس مطمئنه خشنود و خداپسند بهسوی پروردگارت بازگرد و در میان بندگان در آی و در بهشت من داخل شو.
کلام را با نام و یاد مردی آغاز میکنم مردِ مرد؛ حاج کمال محرمی خیّر نستوه و اسوه ایمان و اخلاص و صبر هم او که در بنیانگذاری مهرانه یکی از اقطاب حرکت مقدس مهرانه بود. فراموش نمیکنیم که در آغازین روزهای مهرانه چه فداکاریها که نکرد. فراموش نمیکنیم که برای برپایی همایش اول مهرانه در چهارماهگی انجمن، برای تهیه فقط یک متن دعوتنامه در هوای ۲۵ درجه زیر صفر آذرماه ساعت ۲ بعد از نیمهشب پنچری ماشینش را برطرف میکرد و سخاوتمندانه خم به ابرو نیاورد.
هم او که با تلاش شبانهروزیاش ساختمان کلینیک مهرانه را از خاک به افلاک رساند یادمان نمیرود زمانی که اثری از این کلینیک چشمنواز وجود نداشت و اینجا یک زمین خالی بیش نبود چه مخلصانه و زیبا برای درامانماندن از خار و خاشاک شلوارش را در جوراب گذاشته و طرح و نقشه کلینیک را تهیه میکرد.
هم او که مسئول کمیته فنی و مهندسی توانمند مهرانه بود اما درود به غیرت او که یکبار حتی یکبار از کلامش کلمهٔ من مسئولم و غیره جاری نشد خدایا تو شاهد باش که با حضور این اسوه پاکی میتوانم قسم یاد کنم در هزینههای چند دهمیلیاردی ساخت کلینیک از ابتدا تا انتها یک ریال حتی یک ریال بهعمد در این پروژه عظیم به هدر نرفت و چه سبکبال بودم که با حضور بابرکت او و اعضای محترم کمیته فنی و مهندسی از امانت مردم به طور خداپسندانهای حراست شد و میشود.
هم او که اخلاق اجتماعیاش زبانزد خاص و عام بود. باور داریم علیرغم همه ناملایمات کسی را نرنجاند و از کسی هم نرنجید و سبکبال به دیدار معبودش شتافت.
هم او که کوه و اسوه صبر بود و صبر در دامن او صبوری آموخت. از تشرع او چه بگویم شاید این مؤمن مخلص از معدود کسانی باشد که در ماه رمضان به هنگام بیماری و اجبار برای شکستن روزه اقدام به شکستن روزه در خانه نمیکرد حتماً تا سلطانیه بیرون میرفت تا حد ترخص شرعی را رد کند. نمازش هم قصه خاص مردان ناب قدیم الایام را داشت.
اما افسوس صد افسوس که مرداد ۱۴۰۱ از راه رسید و آن ایمان مجسم سر در نقاب خاک کشید و خاک سرد بهشتزهرای زنجان جسم رنجور او را در آغوش کشید؛ ولی باور داریم که روح آسمانیاش با ورود به ملکوت اعلی فرشتگان آسمانها را به سماع آورد. ۲۲ مرداد ۱۴۰۱، روز شروع حیات جاودانه حاج کمال محرمی بوده و خواهد بود.
در خاتمه باید بگویم اگرچه مهرانه و ما امروز از داشتن آن همه اخلاص و توانمندی و آن همه راستی و درستی محرومیم، اما حاج کمال عزیز خیالت تخت تخت باشد با گوشت و پوستمان امانتت را پاس خواهیم داشت و از عمق جانمان منویاتت را پی خواهیم گرفت و امانت بزرگ مردم سخاوتمند زنجان را خالصانه حفظ خواهیم کرد و تا جان در بدن داریم نخواهیم گذاشت مهرانه به دست نامحرمان بیفتد.
حاج کمال عزیزم؛ علیرغم آن همه ناملایمات نخواهیم گذاشت که اسم و جسمت توأمان زیر خاک برود و برای تحقق این امر مهمترین بخش مهرانه؛ پزشکی هستهای به نام شما عزیز گرامی مزین شده، و تا مهرانه، مهرانه است یاد و نامت در لوح زرین تاریخ مهرانه خواهد درخشید.
حاج کمال نازنین؛ هم اینک روح بلند شما به آسمانها پرکشید و زمین خداوند از نعمت وجودت خالی شده است؛ اما اطمینان داریم که فرشتگان خداوند به پیشوازت آمده و شما دردانه را به جایگاه رفیع و بلند در جوار مولایت علی و حسین (علیهمالسلام) رهنمون شدهاند.
والسلام
خدمتگزار مهرانه؛ اصغر وثوق
Leave A Comment