به نام خدا
بیست و سوم تیرماه ۱۴۰۲ روزی که در خلوت خود ازتهدل گریستم. روزگاری را به یاد آوردم که در یک جلسه دونفره شاکله مهرانه ترسیم شد و در چشم به همزدنی حضور گرم حاج کمال محرمی و حاج جواد گرانمایه را در کنار خود احساس کردم. از آن روزگاران بهیادماندنی و البته بسیار مهم، برای تأسیس مهرانه، هیچ برههای از زمان بدون حضور پررنگ و امیدبخش سه یارغارم دکتر مقیمی، حاج کمال محرمی، حاج جواد گرانمایه سپری نکرده بودم، تا این که روز بیست و سوم تیرماه ۱۴۰۲ از راه رسید و گردش دوران، طعم تلخ تنهایی را در بالاترین درجه به کامم چشاند. حاج کمال به آسمانها پر کشید، دکتر مقیمی علیرغم میل باطنیاش از زنجان رفت، اما خدا را شاکرم که آقای گرانمایه در این نزدیکی است.
در رثای جدایی حاج کمال، مطلبی جداگانه نوشتهام.
و اما خواهرم، سرکار خانم فرهیخته و مخلص، دکتر مقیمی عزیز؛
شما کوله باری از خورشید و دستانی پر از اطلسی را به ما هدیه دادید و برای بیماران دردمند عطر خوش سلامتی را به ارمغان آوردید. روح و جسمتان را مخلصانه در طبق اخلاص گذاشته و به مهرانه و بیمار بدون هیچ چشمداشتی تقدیم کردید. در هوای غبارگرفتهٔ ناامیدی، عاشقانه بذر امید کاشتید و در گذر از شهرها و روستاهای دور و نزدیک زنجان، آرزوهای بیماران را چه مهربانانه با گوش جان شنیدید و آرامش و اطمینان، شادی، رفاه، پیشرفت و امید به زندگی را برای آنها به ارمغان آوردید.
در تمام این مسیر سخت و پر از سنگلاخ اما زیبا و دلفریب در کنار اشک شوق و بغض، چه توانمند نقشآفرینی کردید. صداقت شما و همت بلندتان برق چشمانمان بود و آموختیم از شما عشقورزیدن به هم نوع را. آموختیم از شما چگونه میشود در عین داشتن مدارج علمی بالا، دل بزرگداشت و در نیمههای شب با یک زنگ تلفن همدم بیمار بود تا سنگینی درد از دوش بیمار کاسته شود. آموختیم از شما چگونه میشود دنیا، دنیا صداقت داشت و خدا را شاکریم که شما را داشتیم و داریم.
دوست دیرینهام، تاریکیهای تحمیلی بهاندازه سر سوزنی از ابهت و روشنایی مهرانه کم نکرد و نخواهد کرد و این که آفریننده این تاریکیها چه کسانی بودند، مهم نیست.
مهم آن است که نمیتوانند خورشید را کمنور و کم سو نمایند. چرا که توکل، عشق و امید، ستون و خمیرمایهٔ این خیریه مقدس را میسازند.
با خودم میگویم باید به خودمان فرصت بدهیم و بدانیم در قبال جامعه دردمند بیماران و از همه مهمتر در مقابل حمایت خرد و کلان خیرین، مسئولیم. باور کنیم که باید از تمامیت حمایت مردمی مهرانه، با گوشت و پوستمان صیانت کنیم.
دکتر مقیمی عزیز؛
بیشک بیماران از دستان توانمند شما سلامتی به دست آوردند و خیرین مهرانه از صداقت و اخلاص شما تلاش آموختند. اطمینان دارم که اثر ماندگار شما در جایجای ایران و مهرانه همواره همچون چراغی فروزان، شاهبیت افتخاراتمان خواهد بود و اطمینان داشته باشید که امانتتان را پاس خواهیم داشت و تا توان داریم نخواهیم گذاشت که میراث جاودان مهرانه به دست نامحرمان بیفتد.
بیشک تاریخ زنجان نام و مرام شما را هرگز فراموش نخواهد کرد و نام بلندتان بر لوح زرین فرهیختگان زنجان خواهد درخشید.
هیئتامنا، هیئتمدیره و مدیرعامل انجمن خیریه مهرانه
۱۴۰۲/۴/۲۴
Leave A Comment